قاصدک ، هان چه خبر آوردی
از کجا ، وز چه خبر آوردی
خوش خبر باشی امّا
گردِ بام و در ِ من ،
بی ثمر می گردی !
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری ، نه ز دیّار و دیاری ، باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند !
قاصدک،
در دل من همه کورند و کرند
دست بردار از این در وطن خویش غریب
قاصد تجربه های همه تلخ
با دلم می گوید
که دروغی تو دروغ!
که فریبی تو فریب!
قاصدک ! هان، ولی آخر...، ای وای ...
راستی آیا رفتی با باد
با توام ، آی ، کجا رفتی ... های !
راستی آیا جایی خبری هست هنوز ؟
مانده خاکستر گرمی جایی ؟
در اجاقی - طمع شعله نمی بندم -
خُردک شرری هست هنوز ؟
قاصدک،
ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم می گریند.
مهدی اخوان ثالث
...
من یا تو؟
سکه دوستی!
بیهوده!
یاد
بهار!
ذهن پنجره!
!
تیغ زمانه!
!!!
!
بی صدا
سر در گریبان!
از جنس خودم!
فصل کشتار!
[همه عناوین(324)][عناوین آرشیوشده]